سال 92
امروز سال نو شد ساعت 2:31 ظهر خورشت سبزی درست کردم و به مامان جون و بابا جون هم دادیم کلی از تقویم ها خوششون اومده بود این پست رو که مینویسم یکم عصبی هستم چون رفتیم خونه عمه شما از اول تا اخرش داشتی گریه میکردی به خاطر کفش یاسمین واییییییییییییییییییییییییییییییییییی خونه رو گذاشتی رو سرت بسکه گریه کردی ما هم سر 5 دقیقه بلند شدیم الان بابایی به زور ارومت کرد و برد بخوابونتت این از سال جدید انشاله سالی باشه همه سلامت باشن سایه بزرگتر ها بالای سرمون باشه سالی پر از خیر و برکت باشه دوست دارم گلم
نویسنده :
امیر و مریم
16:14